کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به قدر آشنایان از خرد بیگانه می گردم
    اگر خود در نیابم یک زمان دیوانه می گردم
    اگر چه همچو بو در زیریک پیراهنم با گل
    نسیمی گر وزد بر من ز خود بیگانه می گردم
    کباب من ز بیم سوختن بر خویش می گردد
    به ظاهر گرد عالم گر چه بیدردانه می گردم
    به چشم قدردانان قطره دریایی است بی پایان
    نه کم ظرفی است گر بیخود به یک پیمانه می گردم
    نه از زهدست بر سر گشتگانم رحم می آید
    اگر گاهی شکار سبحه صددانه می گردم
    زمام ناقه لیلی است هر موج سراب او
    در آن وادی که چون مجنون من دیوانه می گردم
    ندارد گردش ما و تو با هم نسبت ای حاجی
    تو گرد خانه ومن گرد صاحبخانه می گردم
    نمی دانم جدا از عشق حسن آشنارو را
    به یاد شمع برگرد سر پروانه می گردم
    ندارد گر چه منزل خانه پردازی که من دارم
    به گرد کعبه و بتخانه بیتابانه می گردم
    خم سربسته جوش باده را افزون کند صائب
    به لب مهر خموشی گر زنم دیوانه می گردم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha