کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از شکست آرزو قند مکرر می خوریم
    بر لب خود خاک می مالیم و شکر می خوریم
    با سپهر تلخ سیما خنده رو بر می خوریم
    زهر اگر در جام ما ریزند شکر می خوریم
    از تو تا دوریم از ما دور می گردد حیات
    با تو چون بر می خوریم از زندگی برمی خوریم
    شیوه ما نیست از بیداد روگردان شدن
    سیلی دریا ز خلق خوش چو عنبر می خوریم
    از عزیز مصر و شکرزار او آسوده ایم
    ما که گرد کاروان را همچو شکر می خوریم
    گر چه تبخال خون داریم ظاهر در قدح
    بی گزند دیده بد آب کوثر می خوریم
    نعمت الوان عالم را کند خون در جگر
    کاسه خونی که ما از دست دلبر می خوریم
    می کند از روزی ما کم سپهر تنگ چشم
    گاهی از بی دست و پایی گر سکندر می خوریم
    میوه های خام انجم پخته شد بر خاک ریخت
    ما زخامی همچنان گرمای محشر می خوریم
    خودنمایی نیست در زیر فلک آیین ما
    زیر خاکستر دل خود همچو اخگر می خوریم
    برنمی داریم دست از زلف مشکین سخن
    چون قلم چندان که زخم تیغ بر سر می خوریم
    در تلافی میوه شیرین به دامن می دهیم
    همچو نخل پر ثمر سنگی که بر سر می خوریم
    صائب از فیض خموشی در دل دریای تلخ
    آب شیرین چون صدف از جام گوهر می خوریم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha