کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نه از خامی در آتش ناله و فریاد می کردم
    ازین دولت جدا افتادگان را یاد می کردم
    نمی گردید اگر ذوق گرفتاری عنانگیرم
    ز وحشت خون عالم در دل صیاد می کردم
    اگر چون خضر این روز سیه را پیش می دیدم
    سکندر را به آب زندگی ارشاد می کردم
    نمی لرزید از باد فنا بر خود چراغ من
    گر از دلهای روشن همت استمداد می کردم
    نمی دادم به چنگ عشق آتشدست اگر دل را
    من عاجز چه با این بیضه فولاد می کردم
    ره بی منتهای عشق کوتاهی نمی داند
    وگرنه حلقه ها در گوش برق و باد می کردم
    کنون از صید پهلو می کنم خالی خوشا روزی
    که خاطر را به نقش پای آهو شاد می کردم
    اگر می بود در دل رحمی آن سلطان خوبان را
    چرا در دادخواهی اینقدر بیداد می کردم
    نمی پاشید از خمیازه من تار و پود من
    خمارآلودگان را گر به می امداد می کردم
    گر از قید خودی آزاد می گشتم به شکر آن
    هزاران بنده از قید فرنگ آزاد می کردم
    دل شیرین غبار آلود غیرت می شود صائب
    و گرنه پنجه ای در پنجه فریاد می کردم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha