کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در آن شبها که از یاد تو ساغر بود در دستم
    ز هر ناخن هلال عید دیگر بود در دستم
    ز طوفان حوادث زان نکردن دست و پا را گم
    که از رطل گران پیوسته لنگر بود در دستم
    به اشک تلخ قانع گشته ام صورت نمی بندد
    از آن دریا که دایم عقد گوهر بود در دستم
    دو عالم چون سلیمان بود در زیر نگین من
    درین میخانه چندانی که ساغر بود در دستم
    در آن گلشن که می از ساغر توحید می خوردم
    ز هر برگ گلی دامان دلبر بود در دستم
    چه با من می تواند شورش روز جزا کردن
    که از دل سالها دیوان محشر بود در دستم
    ز هشیاری زبون گردش گردون شدم ورنه
    به مستیها عنان سیر اختر بود در دستم
    نمی جنبم چو خون مرده از نشتر خوشا وقتی
    که خون از اضطراب عشق نشتر بود در دستم
    ز قحط دلربایان ریختم در پای خود صائب
    و گرنه یک جهان دل چون صنوبر بود در دستم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha