کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مستیی کو تا ره صحرای محشر سرکنیم
    شیشه را سرو کنار چشمه کوثر کنیم
    چهره وحدت نهان در زیر زلف کثرت اس
    خواب آسایش مگر در شورش محشر کنیم
    تخم حرص ما ندارد ریشه در ریگ روان
    ما به اشک تاک کشت خویشتن راتر کنیم
    بر قفس زورآوران مرغان باغ دیگرند
    ما شکست بیضه را در کار بال و پر کنیم
    شعله سرگرمی ما داغ دارد مهر را
    می شود بیهوش دارو خاک اگر بر سر کنیم
    گر نباشد در میان روی تو از یک آه گرم
    آب را در دیده آیینه خاکستر کنیم
    هر چه کیفیت ندارد صحبتش بار دل است
    طاعت صدساله را در کار یک ساغر کنیم
    همت ما پنجه فولاد را برتافته است
    رخنه از مژگان تر در سد اسکندر کنیم
    نیست شوری در نمکدان بزم هستی را مگر
    داغ خود را خوش نمک از شورش محشر کنیم
    قدر در اشک را مژگان چه می داند که چیست
    رشته جان را امانت دار این گوهر کنیم
    حنظل گردون نسازد عیش ما را تلخکام
    ما به اکسیر قناعت زهر را شکر کنیم
    چشم می پوشیم از آن زلف پریشان تا به چند
    دیده را آیینه دار شورش محشر کنیم
    این غزل را خامه صائب به دیوان می برد
    جای دارد صفحه خورشید را مسطر کنیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha