کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما ز فیض بیخودی از خودپرستی رسته ایم
    قطره خود را به دریای بقا پیوسته ایم
    سیل ما از خاکمال کوه و صحرا فارغ است
    در تن خاکی به دریا جوی خود پیوسته ایم
    برده ایم از رشته جان پیچ و تاب حرص را
    چون رگ سنگ از کشاکشهای بیجا رسته ایم
    سهل باشد رخنه در سد سکندر ساختن
    ما که پیوند علایق را ز هم بگسسته ایم
    بی نیازیم از وضو چون زاهدان در هر نماز
    ما که یکجا دست خود از آرزوها شسته ایم
    حلقه بر در کوفتن ما را ندارد حاصلی
    ما در منزل به روی خود ز بیرون بسته ایم
    پرده دام است خاک نرم این وحشت سرا
    بیشتر ما بر حذر از مردم آهسته ایم
    برنمی آییم با خار علایق، ورنه ما
    چون سپند از آتش سوزان مکرر جسته ایم
    نیست در راه نسیم مصر صائب چشم ما
    ما به کنعان یوسف گمگشته خود جسته ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha