کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خار دیوارم که از برگ و نوا بی طالعم
    از ثبات خویش در نشو و نما بی طالعم
    با من غم دیده نه دلدار می سازد نه دل
    من هم از بیگانه، هم از آشنا بی طالعم
    سایه من گرچه می بخشد سعادت خلق را
    کار چون با قسمت افتد چون هما بی طالعم
    هرکه را از خاک بردارم، زندخاکم به چشم
    در بساط آفرینش چون صبا بی طالعم
    خانه آیینه دارد زنده دل نام مرا
    چون سکندر گرچه ازآب بقا بی طالعم
    داغ دارد چشم پاکم دامن آیینه را
    حیرتی دارم که از خوبان چرا بی طالعم
    منت بیگانگان از آشنایان خوشترست
    منت ایزد را که من از آشنا بی طالعم
    داغ دارد شانه را در موشکافی دفتم
    در به دست آوردن زلف دو تا بی طالعم
    می نمایم ره به خلق و می خورم بر سر لگد
    در میان رهبران چون نقش پا بی طالعم
    چون سویدا اگرچه راهی هست در هر دل مرا
    همچو تخم خال از نشو و نما بی طالعم
    راستی چون سرو صائب بی ثمر دارد مرا
    من ز صدق خود درین بستانسرا بی طالعم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha