کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر که خموش از شکایت است زبانش
    حلقه ذکر خفی است مهر دهانش
    وقت کسی خوش درین ریاض که باشد
    چون گل رعنا یکی بهار و خزانش
    دست ز خوان سپهر سفله نگه دار
    کز لب گورست خشکتر لب نانش
    زود سر سبز خود کند علف تیغ
    هرکه نگردد حریف تیغ زبانش
    روی تو آیینه ای بود که چو خورشید
    هم ز فروغ خودست آینه دانش
    بس که لطف اوفتاده آن تن سیمین
    خار به پیراهن است از رگ جانش
    نقش پذیری شود زلوح دلش محو
    دیده آیینه ای که شد نگرانش
    نرم نگردد به آفتاب قیامت
    بس که فتاده است سخت پشت کمانش
    آه چه سازم که نیست جز الف آه
    قسمت من از وصال موی میانش
    چون صدف ازآب گوهرست لبالب
    دیده من از رخ ستاره فشانش
    پیش کریمان غیور لب نگشاید
    صائب اگر پر گهر کنند دهانش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha