کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر چه دارد تلخی زهر اجل جام وداع
    برامید مرگ می نوشم به هنگام وداع
    آخر بیماری جانکاه می باشد هلاک
    اول هجران جانسوزست انجام وداع
    حیرتی دارم که چون خواهم سفر کردن ز خویش ؟
    تیره شد عالم به چشمم بس که از شام وداع
    دروداع دوستان از بس که تلخی دیده ام
    می روم از خویش هرکس می برد نام وداع
    دوری جانان بود از دوری جان تلختر
    درشمار زندگانی نیست ایام وداع
    همچو شمع صبحگاهی در شبستان جهان
    تا نفس را راست کردم بود هنگام وداع
    بیقراران درسفر بی اختیار افتاده اند
    چون سپند از من مجو صائب سرانجام وداع

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha