کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان تازه می شود ز نسیم بهار عشق
    از یک سرست جوش گل وخار خار عشق
    در شوره زار عقل به درمان گیاه نیست
    پیوسته سرخ روی بود لاله زار عشق
    خاری است خار عشق که در پای چون خلید
    نتوان کشید پا دگر از رهگذار عشق
    از جان مگو که در گرو نقش اول است
    سرمایه دوکون به دارالقمار عشق
    رحمی به بال کاغذی خود کن ای خرد
    خود را مزن برآتش بی زینهار عشق
    عشقی که بی شمار نباشد بلای او
    پیش بلاکشان نبود در شمار عشق
    دایم به زیر دار فنا ایستاده ایم
    بیرون نمی رویم ز دارالقرار عشق
    اینجا مدار کارگزاری به همت است
    از بحر آتشین گذرد نی سوار عشق
    تکلیف بار عشق دوتا کردچرخ را
    من کیستم که خم نشوم زیر بار عشق؟
    صائب هزار مرتبه کردیم امتحان
    با هیچ کار جمع نگردید کار عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha