کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می کند بتگر اگر بت زمان حاصل ز سنگ
    من بتی دارم که هر دم می تراشد دل ز سنگ
    از محک پروا ندارد نقره کامل عیار
    سر نپیچد هر که در سودا شود کامل ز سنگ
    لاله کوهم شراب من ز جوش غیرت است
    می کنم زنگی به صد خونم جگر حاصل ز سنگ
    همچنان از شوخ چشمی بر سر بازارهاست
    راز او را چون شرر سازم اگر محمل ز سنگ
    در جنون از سنگ طفلان شکوه کافر نعمتی است
    کرد خوانسالار قسمت نقل این محفل ز سنگ
    تا مبادا از تهیدستی ز من غافل شوند
    می کنم پر دامن اطفال را غافل ز سنگ
    ساده لوحی بین که دارد شیشه خونگرم ما
    با کمال دشمنی امید روی دل ز سنگ
    عاقلان ز اندیشه روزی دل خود می خورند
    برگ عیش کوچه گردان می شود حاصل ز سنگ
    زاهد افسرده را رطل گران آدم نکرد
    تیغ چو بین کی بریدن را شود قابل ز سنگ
    چون نگیرند از هوا سنگ عاشقان
    رو سفیدی دانه ها را میشود حاصل ز سنگ
    در گذر از بیستون چون برق ای شیرین مباد
    سر زند چون لاله خونین پنجه ای غافل ز سنگ
    تن پرستان زیر دیوار از گرانی مانده اند
    ورنه می آید شرر بیرون به بوی دل ز سنگ
    شام غفلت گر چنین افسانه پردازی کند
    پای خواب آلود می آید برون مشکل ز سنگ
    این جواب آن غزل صائب که میربلخ گفت
    نیستم غافل که دارد دلبر من دل ز سنگ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha