کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در نبندد چون کمان برروی مهمان خانه ام
    می ستاند چوب منع از دست دربان خانه ام
    در پناه نیستی آزادم از تشویق خلق
    همچو داراز بوی خون دارد نگهبان خانه ام
    نیست بی شور محبت یک سر مو بر تنم
    زین نمک لبریز باشد چون نمکدان خانه ام
    چون کمان هر کس به من پیوست می گردد جدا
    می کشد شرمندگی از روی مهمان خانه ام
    در قدوم میهمان رنگینی من بسته است
    چون سر دارست مستغنی زسامان خانه ام
    نیست با معموری ظاهر مرا دلبستگی
    از نسیمی می شود چون غنچه ویران خانه ام
    تهمت خامی همان چون عود می سوزد مرا
    گرچه چون مجمر شده است ازآه سوزان خانه ام
    نیستم چون خار و خس بازیچه اطفال موج
    کشتی نوحم که می خندد به طوفان خانه ام
    چون صدف باتلخرویان نیست آمیزش مرا
    می گشاید در به روی ابر نیسان خانه ام
    می شد از زور جنون چون پسته خندان خانه ام
    نقش برآیینه نتواند نفس را تنگ کرد
    از هجوم غم نگردد تنگ میدان خانه ام
    نیست از دریامرا صائب شکایت چون حباب
    از هوای خود شود پیوسته ویران خانه ام
    می کشد از رخنه دیوار و در خمیازه ها
    در هوای ساغر سرشار طوفان خانه ام
    این زبان بی مغز گردیدم، و گرنه پیش ازین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha