کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غوطه در آتش زدم از آب حیوان سر زدم
    سنگ بر آیینه اقبال اسکندر زدم
    جز در دولتسرای دل درین عبرت سرا
    بانگ نومیدی برآمد هر در دیگر زدم
    آن سپند کلفت آلودم در آتشگاه عشق
    کز غبار سینه گل بر روزن مجمر زدم
    تشنه دیدار بر گردد ز دریا خشک لب
    نعل وارون بود هر جایی که بر کوثر زدم
    اخگر افسرده من مرده خاکسترست
    ورنه من بر آتش خود دامن محشر زدم
    در نقاب تاک روی دختر زر شد کبود
    بس که بیرحمانه سنگ توبه بر ساغر زدم
    قفل وسواس خرد اوقات ضایع می کند
    از جنون آتش به کلک و کاغذ و دفتر زدم
    رشته پرواز من چون سبزه خوابیده بود
    در هوای سرو او چندان که بال و پر زدم
    کشت عالم دانه شوخی ندارد همچو من
    آسمان جنبید بر خود از زمین تا سر زدم
    در عقیق بی نیازی بود دریاهای فیض
    ساغر خود را عبث بر چشمه کوثر زدم
    هر قدر صائب ز پا انداخت دریا خیمه ام
    چون حباب از ساده لوحی خیمه دیگر زدم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha