کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سالها گرد زمین چون آسمان گردیده ام
    تا چنین صافی دل و روشن روان گردیده ام
    سبز گردیده است چون طوطی پروبالم ز زهر
    تا درین عبرت سرا شیرین زبان گردیده ام
    استخوانم را هما تعویذ بازو می کند
    تا نشان تیر آن ابرو کمان گردیده ام
    هر گلی داغی و هر خاری زبان شکوه ای است
    گرد این گلزار چون آب روان گردیده ام
    زندگی در چار دیوار عناصر چون کنم
    من که در دامان دشت لامکان گردیده ام
    سایه من گر چه می بخشد سعادت خلق را
    از جهان قانع به مشتی استخوان گردیده ام
    نیست آبی غیر آب تیغ با من سازگار
    من که از زخم نمایان گلستان گردیده ام
    ذره ام اما ز فیض داغ عالمسوز عشق
    روشنی بخش زمین و آسمان گردیده ام
    بی دماغی صائب از عالم مرا بیگانه کرد
    با که سازم من که از خود دلگران گردیده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha