کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نو خطان را بر سر نازآورد نظاره ام
    زنگ از آیینه دل می برد نظاره ام
    زخم من در آرزوی مشک می غلطد به خون
    بهر نو خطان گریبان می درد نظاره ام
    همچو آهویی که غلطد در میان سبزه زار
    آنچنان در سبزه خط می چرد نظاره ام
    چون زمین ساده ای کز بهر حاصل پرورند
    ساده رویان را پی خط پرورد نظاره ام
    حسن ظالم قدردان از گوشمال خط شود
    یار نوخط را به صد جان می خرد نظاره ام
    غنچه را گل می کند آه سبک جولان من
    پرده بیگانگی را می درد نظاره ام
    آن لب میگون به نقل و می تلافی می کند
    هر قدر از چشم او خون می خورد نظاره ام
    وحشیان را رام می سازد به خود مجنون من
    حسن را از راه بیرون می برد نظاره ام
    آنچنان کز حسن یوسف بود رزق مصریان
    روزی از دیدار خوبان می خورد نظاره ام
    چشم من صائب به روی نوخطان واکرده اند
    ماه را کی در نظر می آورد نظاره ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha