کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بوالعجب مجموعه ها از کف به حسرت داده ام
    حاصل عمر گرامی را به غارت داده ام
    تا چرا گل به چشم خود ندادم جای او
    خار مژگان را به سیلاب ندامت داده ام
    باچه رو در چار سوی مصر دکان واکنم
    کاروان حسن یوسف را به غارت داده ام
    مبدا فیاض اگر با من کند خصمی رواست
    باوجود حسن معنی دل به صورت داده ام
    مردم آزاده را یک جامه چون سرومست بس
    کافرم در عمر خود گرتن به زینت داده ام
    چشم آن دارم که از ملک اثر یابد نشان
    از ته دل گریه را امروز رخصت داده ام
    چرخ را بر خویشتن فرمانروا گردانده ام
    تیغ بیرحمی به دست بی مروت داده ام
    عذر خواه معصیت اشک پشیمانی بس است
    نامه خود را به دست ابر رحمت داده ام
    صائب این شعرتر آتش زبان را گوش کن
    تا بدانی در سخن داد فصاحت داده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha