کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می شود خرج زمین چون میوه خام افتد به خاک
    وای برآن کس که اینجا ناتمام افتد به خاک
    از طلوع واز غروب مهر روشن شد که چرخ
    هرکه رابرداشت صبح از خاک شام افتد به خاک
    بی تأمل از لب هرکس که حرفی سرزند
    مست خواب آلوده ای از پشت بام افتد به خاک
    هست بیرنگی همان در گوهر اوبرقرار
    پرتو خورشید اگر رنگین ز جام افتد به خاک
    نیست کبر و سرکشی در طینت روشندلان
    پرتو خورشید پیش خاص و عام افتد به خاک
    بس که دارد سرو اورا تنگ در برسرکشی
    نیست ممکن سایه آن خوشخرام افتد به خاک
    هست از دشمن تواضع ریشه مکرو فریب
    کی بود از خاکساران گر چه دام افتد به خاک ؟
    در وصال از حسرت سرشار من دارد خبر
    هرکه را در پای گل ازدست جام افتد به خاک
    از نوای دلخراش من به یاد گلستان
    اشک گردد دانه و از چشم دام افتد به خاک
    از هوا گیرد سخن را چون طرف باشد رسا
    مستمع چون نارسا کلام افتد به خاک
    دم زدن کفرست در بزم حضور خامشان
    برهمن پیش صنم جای سلام افتد به خاک
    دیده های پاک سازد ناتمامان را تمام
    نور ماه ناقص از روزن تمام افتد به خاک
    می فتد از پختگی برخاک هرجا میوه ای است
    جز سخن صائب که چون افتاد خام ،افتد به خاک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha