کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شعله ور گردد ز شور عشق آواز چراغ
    از پرپروانه باشد پرده ساز چراغ
    بس که سودا کرده عالم را سیه درچشم من
    می کند هر کرم شب تابی به من ناز چراغ
    صحبت روشن ضمیران پرده سوز غفلت است
    خواب می سوزد چشم ازدیده باز چراغ
    ما به مهر و مه ز قحط حسن قانع گشته ایم
    کز تهی چشمی شود روزن نظر باز چراغ
    دل چو روشن شد زبان لاف کوته می شود
    کز نسیم صبح باشد بال پرواز چراغ
    شرم نتواند حجاب حسن عالمسوز شد
    کی نهان درپرده ماندنور غماز چراغ؟
    چاره بیهوده نالان منحصر درکشتن است
    غیر خاموشی ندارد سرمه آواز چراغ
    رازهای سر به مهر سینه پروانه را
    می توان دید ازرخ آیینه پرداز چراغ
    کرد رسوا داغ صائب سوز پنهان مرا
    شد دهان روزن خاموش غماز چراغ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha