کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه غم ازکار فرو بسته ما دارد عشق؟
    چون فلک در دل خود آبله ها دارد عشق
    نیست چون غنچه پیکان دل ماناخن گیر
    ورنه چون صبح،دم عقده گشا دارد عشق
    گر چه در پرده غیب است نهان خورشیدش
    ذره ای چون فلک بی سرو پا دارد عشق
    نیست هر آب و زمین قابل تخم شررش
    در دل سوختگان نشو و نما دارد عشق
    نه همین در دل ما بزم سلیمان چیده است
    عالمی در دل هر مور جدا دارد عشق
    دامن خاک نگارین شود از جولانش
    گرچه از خون جگر پابه حنا دارد عشق
    شاخ و برگش بود از عالم امکان بیرون
    ریشه هر چند در اندیشه ما دارد عشق
    چون فلک دایره بینش خودساز وسیع
    تا بدانی که چه مقدار صفا دارد عشق
    آسمان موج سرابی است درآن دامن دشت
    که من سوخته راآبله پا دارد عشق
    چشم خفاش ز خورشید چه بیند صائب
    عقل بیچاره چه داند که چها دارد عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha