صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۱۷۸: چه غم ازکار فرو بسته ما دارد عشق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه غم ازکار فرو بسته ما دارد عشق؟ چون فلک در دل خود آبله ها دارد عشق نیست چون غنچه پیکان دل ماناخن گیر ورنه چون صبح،دم عقده گشا دارد عشق گر چه در پرده غیب است نهان خورشیدش ذره ای چون فلک بی سرو پا دارد عشق نیست هر آب و زمین قابل تخم شررش در دل سوختگان نشو و نما دارد عشق نه همین در دل ما بزم سلیمان چیده است عالمی در دل هر مور جدا دارد عشق دامن خاک نگارین شود از جولانش گرچه از خون جگر پابه حنا دارد عشق شاخ و برگش بود از عالم امکان بیرون ریشه هر چند در اندیشه ما دارد عشق چون فلک دایره بینش خودساز وسیع تا بدانی که چه مقدار صفا دارد عشق آسمان موج سرابی است درآن دامن دشت که من سوخته راآبله پا دارد عشق چشم خفاش ز خورشید چه بیند صائب عقل بیچاره چه داند که چها دارد عشق صائب تبریزی