کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بس که زند موج نور سرو روانش
    هاله ماه است طوق فاختگانش
    قطره اشکی به روی نامه سیاهی است
    چشمه حیوان ز انفعال دهانش
    خشک چو سوزن شده است از عرق شرم
    رشته مریم ز شرم موی میانش
    شهپر سیمرغ بسته است به بازو
    ناوک بی بال وپر ز زور کمانش
    حلقه گردون به خاک راه فتاده است
    تا برباید به قد همچو سنانش
    گرچه لب غنچه سر به مهر حجاب است
    نامه واکرده ای است پیش دهانش
    چشمه خورشید را سراب شمارد
    هرکه ببیند رخ ستاره فشانش
    هر که به دامان آن نگار زند دست
    خوش گذرد چون حنا بهار و خزانش
    شاهسواری که من ربوده اویم
    دست تصور نمی رسد به عنانش
    هیچ نصیبی بغیر داغ ندارد
    صائب مسکین ز سیر لاله ستانش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha