کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نشد ز سیلی خط چشم مست، هشیارش
    دگر که می کند از خواب ناز بیدارش
    چگونه عاشق ازان روی چشم بردارد؟
    که آب، رو به قفا می رود ز گلزارش
    ز جان و دل شود از جمله پرستاران
    فتاد دیده هر کس به چشم بیمارش
    میان نازک او همچون به خود پیچد
    اگر ز رشته جانها کنند زنارش
    فتاده است سخنهاش آنقدر دلچسب
    که می رسد به دل از گوش پیش، گفتارش
    به چشم پاک نیاید مرا پریرویی
    که شسته از عرق شرم نیست رخسارش
    به سیم قلب خریده است ماه کنعان را
    دهد به قیمت اگر نقد جان خریدارش
    ز رفتنش نروم چون ز جای خود صائب
    که سیل خار و خس طاقت است رفتارش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha