کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خود کرده ام به شکوه تراخصم جان خویش
    کافر مباد کشته تیغ زبان خویش !
    یک مرد در قلمرو جرأت نیافتم
    در دل چوآفتاب شکستم سنان خویش
    هرگز چنان نشد که درین دشت پرشکار
    دست نوازشی بکشم برکمان خویش
    آتش به مصحف پر پروانه می زند
    این شمع هیچ رحم ندارد به جان خویش
    در وادیی که خضرزند جوش العطش
    دارم عقیق صبربه زیر زبان خویش
    چون موج ازکشاکش این بحر نیلگون
    فرصت نیافتم که بگیرم عنان خویش
    بلبل به خاکساری من رشک میبرد
    افتاده ام ز جوش گل ازآشیان خویش
    صائب به گردکعبه مقصد کجارسد؟
    دارد هزار مرحله تاآستان خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha