کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سخن تانگردد چو موی میانش
    محال است آید برون ازدهانش
    به مژگان دگر بازگشتن ندارد
    نگاهی که افتد به سرو روانش
    ز بس لطف، چون رشته از عقد گوهر
    نمایان بود مغز ازاستخوانش
    دل پر مرا خالی آن روز گردد
    که از بوسه خالی کنم بوسه دانش
    مجویید اسلام ازان نامسلمان
    که زنار باشد ز موی میانش
    مجرد زالفاظ گردد چو معنی
    سخن تا برآید ز تنگ دهانش
    مرا برده ازراه بیرون عزیزی
    که گل یک پیاده است از کاروانش
    منه تهمت گوشه گیری به عنقا
    که از کوه قاف است سنگ نشانش
    دل سنگ شد آب صائب زآهم
    نشد نرم گردد دل پاسبانش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha