کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر رهروی که شوق تو سازد روانه اش
    ازموج خود چوآب بود تازیانه اش
    مرغی است روح، قطره می آب و دانه اش
    دل توسنی است ناله نی تازیانه اش
    هر دم هزار بوسه طلب رابه گفتگو
    وامی کند ز سرلب شیرین بهانه اش
    در قلزمی که موجه من سیر می کند
    خارو خسی است هردو جهان برکرانه اش
    مرغی که در بهار چکد خونش ازفغان
    در فصل برگریز چه باشد ترانه اش
    در وقت خویش هرکه دهن باز می کند
    از گوهرست همچو صدف آب ودانه اش
    امید هیچ کس به قیامت نمانده است
    ازبس که روز می گذراند بهانه اش
    نرمی ز حد مبر که چو دندان مار ریخت
    هر طفل نی سوار کند تازیانه اش
    هرکس کند زپایه خود بیشتر بنا
    فال نزول می زند از بهر خانه اش
    از حسن اتفاق مگربرهدف خورد
    تیر هوائیی که نباشد نشانه اش
    کو روی سخت، تا چوکمان افکند به دور
    چون تیر هرکه سر زده آید به خانه اش
    افسانه ای است عمر که مرگ است خواب او
    زنهار گوش هوش منه برفسانه اش
    بیچاره رهروی که دل از دست داده است
    سرگشته ناوکی که نباشد نشانه اش
    ما را زبان شکوه برآتش نشانده است
    آسوده آتشی که نباشد زبانه اش
    از قرب حسن اگر نه دماغش مشوش است
    چون حرف می زند به سر زلف، شانه اش
    صائب اگر به یار سخن فهم می رسید
    می شد جهان پر از غزل عاشقانه اش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha