کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلی که خانه زنبور شد ز پیکانش
    شفای خسته‌دلان است شیره جانش
    به خون خود نکند کشته‌اش دهن شیرین
    ز بس که تشنه خون است تیغ مژگانش
    به غیر عشق کدامین محیط خون‌خوارست
    که دست، پنجه مرجان شود ز دامانش ؟
    امید گوهر سیراب ازین محیط مدار
    که غیر چین جبین نیست مد احسانش
    نفس‌گداختگانند موج‌های سراب
    که شسته‌اند ز جان دست در بیابانش
    بساز با جگر تشنه همچو اسکندر
    نظر سیاه مگردان به آب حیوانش
    به سرمه دل شب چشم خویش روشن دار
    که تیغ سینه شکافی است صبح خندانش
    ز میر قافله عشق، رحم مدار
    که پر ز یوسف مصری است چاه نسیانش
    ز خوان چرخ فرومایه دست کوته دار
    که قدر خود شکند هرکه بشکند نانش
    به صدق هرکه برآورد دم ز دل صائب
    چو صبح ،مشرق خورشید شد گریبانش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha