کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چراغ عشق نمی گردد از لحد خاموش
    کی آتش جگر سنگ می شود خاموش؟
    ز پند ناصح بی مغز ،عشق آسوده است
    که بحر را نکند پرده ز بد خاموش
    چو شمع کشته نلرزد به زندگانی خویش
    زبان هر که شد از حرف نیک و بد خاموش
    به گفتگوی تنک مایگان مبر غیرت
    که زود می شود این سیل بی مدد خاموش
    ز رهگذار نفس تیره می شود دلها
    ز هیچ آینه خجلت نمی کشد خاموش
    شکایت تو ز افلاک از درشتی توست
    که خاک نرم بوددرته لگد خاموش
    ز قحط شیر مروت سپهر خشک مزاج
    مرا به جنبش گهواره می کند خاموش
    چنان که طفل به تدریج می شود گویا
    زبان عقل به تدریج می شود خاموش
    اگر نسیم دم عیسوی شود صائب
    چو غنچه تن به شکفتن نمی دهد خاموش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha