صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۰۲۰: چراغ عشق نمی گردد از لحد خاموش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چراغ عشق نمی گردد از لحد خاموش کی آتش جگر سنگ می شود خاموش؟ ز پند ناصح بی مغز ،عشق آسوده است که بحر را نکند پرده ز بد خاموش چو شمع کشته نلرزد به زندگانی خویش زبان هر که شد از حرف نیک و بد خاموش به گفتگوی تنک مایگان مبر غیرت که زود می شود این سیل بی مدد خاموش ز رهگذار نفس تیره می شود دلها ز هیچ آینه خجلت نمی کشد خاموش شکایت تو ز افلاک از درشتی توست که خاک نرم بوددرته لگد خاموش ز قحط شیر مروت سپهر خشک مزاج مرا به جنبش گهواره می کند خاموش چنان که طفل به تدریج می شود گویا زبان عقل به تدریج می شود خاموش اگر نسیم دم عیسوی شود صائب چو غنچه تن به شکفتن نمی دهد خاموش صائب تبریزی