کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرفت ازسرخم خشت پیر باده فروش
    چراغ عیش برون آمد از ته سرپوش
    ز حرف تلخ ملامتگران نیندیشد
    به گوش هرکه رسیده است بانگ نوشانوش
    هزار خرقه آلوده را به قیمت می
    گرفت ازره انصاف پیر باده فروش
    زجوش کم نشود آب بحر ،دل خوش دار
    مکن چودیگ تنک ظرف کوتهی درجوش
    به آفتاب رسانیده ایم پرتو را
    ز باد صبح نگردد چراغ ماخاموش
    ترا که بهره زنوش است نیش چون زنبور
    ازین چه سودکه داری هزار چشمه نوش؟
    در آفتاب قیامت عرق نمی ریزد
    ز بار خلق ندزدد کسی که اینجا دوش
    مخور به هیچ دل زار و هرچه خواهی خور
    بپوش چشم خود از عیب و هرچه خواهی پوش
    ز جوش لاف دل چشمه ها تهی گردید
    درین دو هفته که دریای مانشست ازجوش
    فغان که تشنه لبان سخن نمی دانند
    که کار تیغ دو دم می کندلب خاموش
    خموش بگذر ازین خاکدان چو سایه ابر
    مکن چو سیل ز پست و بلند راه خروش
    شراب تلخ کجا چاره تو خواهد کرد؟
    تراکه ناله صائب نمی برد از هوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha