صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۰۱۴: دلی که خانه زنبور شد ز پیکانش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی که خانه زنبور شد ز پیکانش شفای خسته دلان است شیره جانش به خون خود نکند کشته اش دهن شیرین ز بس که تشنه خون است تیغ مژگانش به غیر عشق کدامین محیط خون خوارست که دست، پنجه مرجان شود ز دامانش ؟ امید گوهر سیراب ازین محیط مدار که غیر چین جبین نیست مد احسانش نفس گداختگانند موج های سراب که شسته اند ز جان دست در بیابانش بساز با جگر تشنه همچو اسکندر نظر سیاه مگردان به آب حیوانش به سرمه دل شب چشم خویش روشن دار که تیغ سینه شکافی است صبح خندانش ز میر قافله عشق، رحم مدار که پر ز یوسف مصری است چاه نسیانش ز خوان چرخ فرومایه دست کوته دار که قدر خود شکند هرکه بشکند نانش به صدق هرکه برآورد دم ز دل صائب چو صبح ،مشرق خورشید شد گریبانش صائب تبریزی