کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا چند بشنوم ز رسولان پیام دوست

    گه دل به نامه شاد کنم، گه به نام دوست

    عارف ز جام مهر خموشی نیافته است

    کیفیتی که یافت دلم از کلام دوست

    رحم است بر کسی که ز کوتاه دیدگی

    در جستجوی ماه برآید به بام دوست

    دشمن به بیقراری من رحم می کند

    در خاطرم عبور کند چون خرام دوست

    گر میرم از خمار ز دل خون نمی خورم

    من کیستم که باده گسارم ز جام دوست؟

    هر چند ناقص است شود کار او تمام

    افتاد چشم هر که به ماه تمام دوست

    در بزم ما به باده و جام احتیاج نیست

    ما را بس است مستی ذکر مدام دوست

    از داغ غربتش جگر سنگ خون شود

    آشفته خاطری که نداند مقام دوست

    خون می خورد ز ساغر آب حیات، خضر

    خوشتر ز لطف خاص بود لطف عام دوست

    ناکامی است قسمت خودکام، زینهار

    بر کام خود مباش که باشی به کام دوست

    صائب فزون ز باده لعل است نشأه اش

    خونی که می خورم ز رخ لعل فام دوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha