به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
کسی تاب خدنگ غمزه آن دلربا دارد
که چون آیینه از جوهر زره زیرقبا دارد
در آن وادی که من از تشنگی بر خاک می غلطم
سراب ناامیدی جلوه آن بقا دارد
به اندک روزگاری تاک شد از سرو رعناتر
نگردد زیر دست آن کس که دستی در سخا دارد
ندیدم یک نفس راحت زحس ظاهر و باطن
چه آسایش در آن کشور که ده فرمانروا دارد؟
من آن آتش نو امر غم که چون از یکدگر ریزم
زگرمی استخوانم شمع در راه هما دارد
مرا بیطاقتی محروم دارد از وصال او
که از آتش شرر را اضطراب دل جدا دارد
فریب دولت ده روزه دنیا مخور صائب
که آخر بدورق گرداندنی بال هما دارد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.