کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شکر در آب گوهر لعل خندان تو اندازد

    تبسم شور محشر در نمکدان تو اندازد

    گریبان چاک از مجلس میا بیرون که می ترسم

    گل خورشید خود را در گریبان تو اندازد

    اگر ظلمت زچشم آب حیوان دست بردارد

    غبارآلود خود را در گلستان تو اندازد

    از ان خورشید بر گرد جهان سرگشته می گردد

    که خود را در خم زلف چو چوگان تو اندازد

    زماه عید دارد مهر تابان نعل در آتش

    که خود را وقت فرصت در شبستان تو اندازد

    الف از سایه اش بر صفحه الماس می افتد

    که حد دارد نظر بر تیغ مژگان تو اندازد؟

    نشد از بوسه او تشنه ای سیراب، جا دارد

    که خط خاشاک در چاه زنخدان تو اندازد

    زشوق کعبه وصلش چنان از خود برآ صائب

    که برق و باد شهپر در بیابان تو اندازد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha