صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۹۶: شکر در آب گوهر لعل خندان تو اندازد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شکر در آب گوهر لعل خندان تو اندازد تبسم شور محشر در نمکدان تو اندازد گریبان چاک از مجلس میا بیرون که می ترسم گل خورشید خود را در گریبان تو اندازد اگر ظلمت زچشم آب حیوان دست بردارد غبارآلود خود را در گلستان تو اندازد از ان خورشید بر گرد جهان سرگشته می گردد که خود را در خم زلف چو چوگان تو اندازد زماه عید دارد مهر تابان نعل در آتش که خود را وقت فرصت در شبستان تو اندازد الف از سایه اش بر صفحه الماس می افتد که حد دارد نظر بر تیغ مژگان تو اندازد؟ نشد از بوسه او تشنه ای سیراب، جا دارد که خط خاشاک در چاه زنخدان تو اندازد زشوق کعبه وصلش چنان از خود برآ صائب که برق و باد شهپر در بیابان تو اندازد صائب تبریزی