صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۰۲: کسی تاب خدنگ غمزه آن دلربا دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی تاب خدنگ غمزه آن دلربا دارد که چون آیینه از جوهر زره زیرقبا دارد در آن وادی که من از تشنگی بر خاک می غلطم سراب ناامیدی جلوه آن بقا دارد به اندک روزگاری تاک شد از سرو رعناتر نگردد زیر دست آن کس که دستی در سخا دارد ندیدم یک نفس راحت زحس ظاهر و باطن چه آسایش در آن کشور که ده فرمانروا دارد؟ من آن آتش نو امر غم که چون از یکدگر ریزم زگرمی استخوانم شمع در راه هما دارد مرا بیطاقتی محروم دارد از وصال او که از آتش شرر را اضطراب دل جدا دارد فریب دولت ده روزه دنیا مخور صائب که آخر بدورق گرداندنی بال هما دارد صائب تبریزی