به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
غباری از بیابان جنون بالا نمی گیرد
که دل از سینه لیلی ره صحرا نمی گیرد
زمین سینه عاشق عجب خاصیتی دارد
که تا سرکش نباشد نخل، در وی پا نمی گیرد
رسانیده است جایی همت من بی نیازی را
که آتش را خس و خارم زاستغنا نمی گیرد
اگر پای حسابی روز محشر در میان باشد
سر خاری ازین گلزار پای ما نمی گیرد
غبار غم زمین و آسمان را تنگ اگر سازد
فضای گوشه دل را کسی از ما نمی گیرد
ندارد همچو ما غالب شریکی محنت عالم
کسی از پا نمی افتد که دست ما نمی گیرد
زبان گندمین تنخواه نان جو بود صائب
فلک روزی عبث از مردم دانا نمی گیرد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.