صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۸۴: غباری از بیابان جنون بالا نمی گیرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غباری از بیابان جنون بالا نمی گیرد که دل از سینه لیلی ره صحرا نمی گیرد زمین سینه عاشق عجب خاصیتی دارد که تا سرکش نباشد نخل، در وی پا نمی گیرد رسانیده است جایی همت من بی نیازی را که آتش را خس و خارم زاستغنا نمی گیرد اگر پای حسابی روز محشر در میان باشد سر خاری ازین گلزار پای ما نمی گیرد غبار غم زمین و آسمان را تنگ اگر سازد فضای گوشه دل را کسی از ما نمی گیرد ندارد همچو ما غالب شریکی محنت عالم کسی از پا نمی افتد که دست ما نمی گیرد زبان گندمین تنخواه نان جو بود صائب فلک روزی عبث از مردم دانا نمی گیرد صائب تبریزی