کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو شاهین بر سر دست آن شکار انداز می گیرد

    تذرو رنگ از رخسار گل پرواز می گیرد

    به خال زیر زلفی عشق رو کرده است رزقم را

    تذروم دانه را از چنگل شهباز می گیرد

    ازین دلسوزتر ای باغبان با بلبلان سر کن

    گل این باغ رنگ از شعله آواز می گیرد

    چنین از سرنوشت پیچ و تابم می شود ظاهر

    که دل از دستم آن زلف کمند انداز می گیرد

    غبار کوی او را تا به سیر بوستان آرد

    زبرگ گل صبا هر روز پای انداز می گیرد

    به من درس مقامات محبت می دهد بلبل

    سیه مستی ببین کز دست مطرب ساز می گیرد

    به چشم نکته پردازش مسیحا بر نمی آید

    نگاه او سخن را از لب اعجاز می گیرد

    علاج حسرت دیرین خود را می کند صائب

    اگر این بار جا در بزم آن دمساز می گیرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha