کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زآه عاشقان اندیشه ای اختر نمی دارد

    زدود تلخ پروا دیده مجمر نمی دارد

    به تلخی صبر کن تا معدن گوهر توانی شد

    که آب بحر چون شیرین شود گوهر نمی دارد

    ز آسیب شکستن نیست شاخ پرثمر ایمن

    غم فربه شدن صید مرا لاغر نمی دارد

    چه سازم بر جگر دندان نومیدی نیفشارم؟

    جراحتهای پنهان بخیه دیگر نمی دارد

    درین گلزار زیبنده است تاج زر به بینایی

    که چشم از پشت پای خود چو نرگس برنمی دارد

    ندارد حاصلی جز ناله پیوند تهی چشمان

    نیی کز چاه می آید برون شکر نمی دارد

    خرد دارد غم دنیا، غرور عشق را نازم

    که گر افتد زدستش هر دو عالم، برنمی دارد

    غنیمت دان درین عالم وصال سبز خطان را

    که باغ خلد این ریحان جان پرور نمی دارد

    زبخت تیره ما شد غبارآلود خط لعلش

    وگرنه آتش یاقوت خاکستر نمی دارد

    به لوح ساده از روشن ضمیران صلح کن صائب

    که چون آیینه گردد صیقلی جوهر نمی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha