کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا از لاف نه عجز سخن کوته زبان دارد

    زجوهر تیغ من بند خموشی بر زبان دارد

    نه از منزل خبر دارم، نه از فرسنگ آگاهی

    سرزنجیر مجنون مرا ریگ روان دارد

    شکستم قدر خود از جستن درمان، ندانستم

    که اینجا مومیایی نیز درد استخوان دارد

    در آن صحرا که مرغ من زغفلت دانه می چیند

    زمین از تار و پود دام در بر پرنیان دارد

    چه بیدردست بلبل در میان نغمه پردازان

    که با شغل گرفتاری دماغ گلستان دارد

    پناهی نیست در روی زمین خوشتر زبی برگی

    کجا خار سر دیوار پروای خزان دارد؟

    کدامین گرمرو یارب ازین صحرا مسافر شد؟

    که هر ریگی درین وادی عقیقی در دهان دارد

    به دست خود سلیمان مور را از خاک می گیرد

    که می گوید سبکروحی بزرگی را زیان دارد؟

    به جرم این که چون گل خنده رو افتاده ام صائب

    به قصد جان من هر خار تیری در کمان دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha