کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی روی تو چشم از همه خوبان نتوان بست

    یوسف چو نباشد در کنعان نتوان بست

    تا بوی گلی سلسله جنبان نسیم است

    بر ما ره آمد شد بستان نتوان بست

    هر چند که چون دل گهری رفته ز دستم

    تهمت به سر زلف پریشان نتوان بست

    امروز که دست ستم ناز درازست

    بر سینه ره کاوش مژگان نتوان بست

    در کیش سر زلف که هم عهد شکست است

    زنار توان بستن و پیمان نتوان بست

    در آتشم از محرمی آینه تو

    هر چند در خلد به رضوان نتوان بست

    صائب پر و بالی بگشا موسم هندست

    دل را به تماشای صفاهان نتوان بست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha