کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اضطراب دل ز چشم روشن افزون می شود

    داغ مرغ بسته پر از روزن افزون می شود

    پرده پوشی کرد دل را در جنون بیتابتر

    بیقراری شعله را از دامن افزون می شود

    دیدن روشنگران بر اهل غیرت مشکل است

    زنگ بر آیینه ام در گلخن افزون می شود

    عاشق گنج گهر را نیست آسایش ز مرگ

    پیچ و تاب مار در خوابیدن افزون می شود

    چشم بی اشکی چو می بینند ماتم دیدگان

    حلقه ای بر حلقه های شیون افزون می شود

    صحبت خورشید رویان کیمیای فربهی است

    ماه نو هر روز یک پیراهن افزون می شود

    رعشه می افتد به جان از دیدن موی سفید

    صبح، پیچ وتاب شمع روشن افزون می شود

    مهلت دنیا فزاید عقده های حرص را

    شاخ آهو را گره از ماندن افزون می شود

    نیست جز آه ندامت حاصل تن پروری

    شعله رعنا می شود چون روغن افزون می شود

    حسن چندانی که افزاید به ناز و دلبری

    عاشقان را روزی دل خوردن افزون می شود

    می توان کوته به رفتن کرد راه عقل را

    راه بی پایان عشق از رفتن افزون می شود

    لطف غمخواران مرا صائب به خاک و خون کشید

    زخم خار از کاوکاو سوزن افزون می شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha