به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
کی به عاشق بوسه آن لعل لب میگون دهد؟
نیست ممکن گوهر شاداب نم بیرون دهد
شکوه از دل کی تراود تا نگردد دل دو نیم؟
چون زبان خامه شق گردد سخن بیرون دهد
هر که آب از چشمه سار بی نیازی خورده است
آب گوهر در مذاقش تلخی افیون دهد
پیش چرخ بی مروت آبروی خود مریز
این سبوی کهنه هیهات است نم بیرون دهد
بر نیارد سرمه دان دریاکشان را از خمار
دیده آهو چه تسکین دل مجنون دهد؟
خلق مجنون را نسازد تنگ، جوش دام و دد
کوه را دیوانگی پیشانی هامون دهد
نیست بوی گل دماغ آشفتگان را سازگار
ما و دامان بیابانی که بوی خون دهد
عالم امکان، کف بحر پر آشوب فناست
پشت بر دیوار آسایش کس اینجا چون دهد؟
هر که دریابد نشاط باده تلخ فنا
بوسه بر لبهای خنجر چون لب میگون دهد
لقمه چرب از برای خاک سامان می کند
هر که را گردون دون، جمعیت قارون دهد
گفتم از زرکار من چون زر شود، غافل که چرخ
چون گل رعنا مرا از کاسه زر خون دهد
حکمت اندوزی که شد گوهرشناس وقت صاف
بوسه ها بر پای خم مانند افلاطون دهد
زان خوشم صائب به نان جو که بر خوان جهان
نعمت الوان ثمر غمهای گوناگون دهد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.