به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
خط ز روی آتشین دلستان آمد پدید
از دل آتش بهار بی خزان آمد پدید
از غبار خط یکی صد شد صفای عارضش
یوسفستانی ز گرد کاروان آمد پدید
فتنه آخر زمان بیدار شد از خواب ناز
تا خط سبز از عذار دلستان آمد پدید
طاق نسیان گشت از گرد کسادی ماه عید
تا ز طرف بام آن ابروکمان آمد پدید
حسن و عشق آیینه اسرار پنهان همند
پیچ وتاب من ازان موی میان آمد پدید
از گداز فکر تا باریک گردیدم چو موج
در دل هر قطره بحر بیکران آمد پدید
از غبار خاطر و از آه دردآلود من
هم زمین موجود شد هم آسمان آمد پدید
غم به قدر ظرف از دیوان قسمت می دهند
عقده در کار مسیح از آسمان آمد پدید
تا نپیوستم به مقصد، راست ننمودم نفس
گرد این تیر سبکرو از نشان آمد پدید
بستگیها را گشایشها بود در آستین
لال را از دست خود ده ترجمان آمد پدید
سرخ رویی داد صائب رنگ زرد من ثمر
زین خزان آخر بهار بی خزان آمد پدید
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.