به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
از سرم چون شمع آخر سوز پنهان سر کشید
ز آنچه دامن می کشیدم از گریبان سر کشید
می شود روشنتر از آبی که افشاند زچشم
هر که را چون شمع آتش از گریبان سر کشید
سرو نتوانست چون قمری درین بستانسرا
با کمال سرکشی از طوق فرمان سر کشید
کیست گردون تا نباشد تابع فرمان عشق؟
چون تواند مشت خاشاکی زطوفان سر کشید؟
سایه طوبی شمارد آفتاب حشر را
شعله عشق تو هر کس را که از جان سرکشید
می رسد حاصل به قدر سنگ اینجا نخل را
وای بر دیوانه ای کز سنگ طفلان سر کشید
اهل غفلت را رهایی از زندان خاک
پای خواب آلود نتواند ز دامان سر کشید
موج زنجیر گرفتاری کمند دولت است
شد عزیز آن کس که چون یوسف به زندان سر کشید
خط به اندک فرصتی تسخیر لعل یار کرد
زود بالد سبزه ای کز آب حیوان سر کشید
از ملامت در حریم کعبه شد خونش هدر
راه پیمایی که از خار مغیلان سر کشید
داد در ایام خامی میوه خود را به باد
نخل پرباری که از دیوار بستان سر کشید
نیست صائب حسن را از پاکدامانان گزیر
از گریبان صبح را خورشید تابان سر کشید
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.