به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دل از امید وصلش هر زمان در پیچ و تاب افتد
وگرنه خضر هیهات است در دام سراب افتد
بهشتی نیست غیر از درد و داغ عشق عاشق را
کز آتش دور چون گردد سمندر در عذاب افتد
شکوه حسن او در دستها نگذاشت گیرایی
زجوش گل مگر چون غنچه از رویش نقاب افتد
چنان ناسازگاری عام شد در روزگار ما
که می ترسم زشبنم گل به چشم آفتاب افتد
فلک را می کشد در خاک و خون اقبال عشق او
رهایی نیست صیدی را که در چنگ عقاب افتد
چو آید در سخن لعل لب سنجیده گفتارش
زبی مغزی گهر بر روی دریا چون حباب افتد
زخاموشی چنان وحشی ز ارباب سخن گشتم
که می ریزد دلم هر گاه چشمم بر کتاب افتد
مشوای تندخو غافل ز آب چشم مظلومان
که در دریای آتش شور از اشک کباب افتد
غم فردای محشر غافلان را می گزد صائب
ندارد از حساب اندیشه هر کس خود حساب افتد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.