به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
معانی اهل صورت را به گرد دل نمی گردد
به منزل، چون مصور شد، ملک داخل نمی گردد
نبرد از مغز زاهد باده گلرنگ خشکی را
به آب زندگانی این زمین قابل نمی گردد
نگاه بی غرض با حسن در یک پیرهن باشد
حجاب چشم مجنون پرده محمل نمی گردد
دل بیتاب پاس عصمت معشوق می دارد
به گرد شمع، این پروانه در محفل نمی گردد
نگردد سنگ راه سالکان آسایش دنیا
که سیل تندرو آسوده در منزل نمی گردد
نباشد بار بر آزاد مردان عقده مشکل
قد سرو و صنوبر خم زبار دل نمی گردد
به امید برومندی نهالی را رسانیدم
ندانستم کز او جز بار دل حاصل نمی گردد
زقتلم چون حنا آن دست سیمین را نگارین کن
که خون من و بال دامن قاتل نمی گردد
دم نشمرده صائب جنگ دارد با دل روشن
که صبح صادق از پاس نفس غافل نمی گردد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.