کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سر منصور بار آن تیغ بی زنهار می آرد

    نهالی را که خون آبش بود سربار می آرد

    به خورشید درخشان می رسد چون قطره شبنم

    به این گلزار هر کس دیده بیدار می آرد

    چونی هر کس در این وادی به صدق دل کمر بندد

    نهال آرزویش تنگ شکربار می آرد

    چراغش چون چراغ پیر کنعان می شود روشن

    به این بازار هر کس چشم چون دستار می آرد

    زهم مگشای آن چاک گریبان را که چشم بد

    شبیخون بر چمن از رخنه دیوار می آرد

    چه افسون کرد در کار چمن این بوستان پیرا؟

    که هر جا بید مجنونی است لیلی بار می آرد

    تو ای مشاطه فکر گل مکن از بهر دستارش

    که بلبل گل به نذر آن سردستار می آرد

    ندارد ذوق تحسین چشم و دل سیر سخن صائب

    خوشامد طوطیان را بر سر گفتار می آرد

    خمارم گرچه از حالی به حالی می برد صائب

    به حال خود مرا یک ساغر سرشار می آرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha