کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل یاقوت را خون می کند لعل سخنگویت

    قلمها سینه چاک از خط ریحان تو می گردد

    چه اندام لطیف است این که گل با آن سبکروحی

    نفس دزدیده در چاک گریبان تو می گردد

    تعجب نیست گر پروانه در بیرون در سوزد

    که شمع کشته روشن در شبستان تو می گردد

    اگرچه نیست ناز و نعمت حسن ترا پایان

    دل خود می خورد هر کس که مهمان تو می گردد

    تو کز هر جلوه ای بر هم زنی ملک دو عالم را

    کجا ویرانی ما گرد دامان تو می گردد؟

    سواد چشمها از سرمه می گردید اگر روشن

    سخنگو سرمه از چشم سخندان تو می گردد

    به فریاد آورد خونابه اش دریای آتش را

    چنین گر دل نمکسود از نمکدان تو می گردد

    سلیمان وار اگر سازی هوا را زیردست خود

    فلک چون حلقه خاتم به فرمان تو می گردد

    سخنهای تو صائب از حقیقت بهره ای دارد

    که عارف می شود هر کس به دیوان تو می گردد

    نگردد اشک در چشمی که حیران تو می گردد

    که آب استاده از سرو خرامان تو می گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha