صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۸۶۲: دل یاقوت را خون می کند لعل سخنگویت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل یاقوت را خون می کند لعل سخنگویت قلمها سینه چاک از خط ریحان تو می گردد چه اندام لطیف است این که گل با آن سبکروحی نفس دزدیده در چاک گریبان تو می گردد تعجب نیست گر پروانه در بیرون در سوزد که شمع کشته روشن در شبستان تو می گردد اگرچه نیست ناز و نعمت حسن ترا پایان دل خود می خورد هر کس که مهمان تو می گردد تو کز هر جلوه ای بر هم زنی ملک دو عالم را کجا ویرانی ما گرد دامان تو می گردد؟ سواد چشمها از سرمه می گردید اگر روشن سخنگو سرمه از چشم سخندان تو می گردد به فریاد آورد خونابه اش دریای آتش را چنین گر دل نمکسود از نمکدان تو می گردد سلیمان وار اگر سازی هوا را زیردست خود فلک چون حلقه خاتم به فرمان تو می گردد سخنهای تو صائب از حقیقت بهره ای دارد که عارف می شود هر کس به دیوان تو می گردد نگردد اشک در چشمی که حیران تو می گردد که آب استاده از سرو خرامان تو می گردد صائب تبریزی